انشا صفحه ۸۱ کتاب نگارش نهم درس ششم یک روز از کلاس در قالب داستان خاطره گزارش طنز زندگی نامه سفرنامه نامه رسمی غیر رسمی درباره درمورد قالبی برای نوشتن برگزینیم از سایت نکس لود دریافت کنید.

انشا یک روز از کلاس در قالب نوشتاری نگارش نهم

انشا درباره یک روز از کلاس
امروز در سایت برای دانش آموزانی که برای انشا موضوع یک روز از کلاس به سایت مراجعه کردند می خواهیم انشای یک روز از کلاس در صفحه ۸۱ کتاب نگارش پایه و کلاس نهم برای رشته های تجربی انسانی ریاضی را در سایت قرار بدهیم ولی تا الان نتوانستیم جواب این انشا را برای شما دوستان عزیز به دست بیاوریم و پس از مدت کوتاهی انشا با موضوع یک روز از کلاس را در همین پست قرار خواهیم داد پس از چند روز به این پست سر بزنید تا شاید انشای یک روز از کلاس را در این پست قرار دادیم.

انشا یک روز از کلاس در قالب نوشتاری خاطره نویسی
مقدمه
آن روز با شوق و ذوق

از خواب بیدار شدم و آماده رفتن شدم
هر لحظه که میگذشت اشتیاقم برای رفتن بیشتر میشد….
جشن داشتیم و من با جان دل منتظر شروعش بودم..
جشن به افتخار روز مادر
تمامی مادران دعوت شده بودند
و مادرم من هم می آمد…

بدنه
در مدرسه غوغایی بود….هر یک از دانش آموزان درگیر کاری بودند که به آنها سپرده شده بود تا به نحو احسنت آن را انجام دهند…
استرس داشتم…
قرار بود انشایی که درمورد مادر بود را در جشن بخوانم..
ترس این را داشتم که مبادا بغض کنم یا استرس کاری کند که تمام برنامه ها خراب کنم؟!!!
بالاخره لحظه موعود فرا رسید از من برای خواندن انشا دعوت شد
و من با تمام استرسی که داشتم اما با اعتماد به نفس و محکم به جایگاه رفتم و خواندن را با به نام خدایی شروع کردم….
هرجه که بیشتر میگذشت احساس میکردم اشک شنوندگان سرازیر شده است…
از آن چیزی که میترسیدم به سرم آمد و آخر بغضم شکسته شد
و بیخیال تمااااام برنامه ها به آغوش مادرم پناه بردم و گریه کردم….
صدای دست همه سالن را برا گرفت و آن لحظه چشمانم چهره ای را دیدار میکرد که از اشک شوق خیس شده است و به فرزندش افتخار میکند…
آن از روز مدرسه را هرگز از خاطرم نمیبرم….
آن روز از مدرسه را
همه سالن را فرا گرفت

نتیجه گیری
باید از داشته ها دفاع کنیم و برای به دست آوردن نداشته ها بجنگیم

انشا درباره یک روز از کلاس نگارش پایه نهم
خاطره یک روز از کلاس در واقع خاطره اخرین کلاس سال خیلی سخت است از بین این همه کلاس و اینهمه خاطره فقط یکی را انتخاب کرد

در کلاس و در روز ها و کلاس های درسی مختلف خاطرات خوب و بد بسیاری داریم
خاطرات خوبم از کلاس بیشتر مربوط اخر های سال میشود
که دیگر تقریبا با دوستان جدید کاملا صمیمی شده ام
خاطره خوب من در کلاس برمیگردد به کلاس ریاضی سال پیشم
که اخرین جلسه ما بود
و معلم علاوه بر درس مدرسه حرف هایی به ما زد که میدانست در زندگی به کارمان خواهد امد
یعنی علاوه بر درس مدرسه درس زندگی نیز به ما داد
و تجربه های خود از پیچ و خم زندگی را در اختیار ما قرار داد
و مارا نیز وادار به حرف زدن در باره ی اتفاقات مهم زندگیمان کرد
تا ما هم در حد توان خود تجربه ها و اطلاعتمان در باره زندگی را با بقیه دوستان و همکلاسی هایمان شریک شویم
و به نوعی به انها نیز کمک کرده باشیم
چرا که تجربه پر بها ترین گنجینه است که نمیتوان قیمتی روی ان گذاشت